محمدصدرا كوچولومحمدصدرا كوچولو، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره
فاطمه زهرافاطمه زهرا، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

♥ღ نی نی ما ღ♥

صدرا و جام جهانی

صدرا از قبل از شروع جام جهانی با دیدن توپ و فوتبال چه تو خونه و چه تو تلویزیون کلی ذوق می کرد و دست می زد و بلند بلند می گفت گل ...گل (گل از اولین کلماتی بود که یاد گرفت) چون تو خونه مامانم اینا همیشه با دایی محسن و امیرعلی پسر خاله صدرایی، فوتبال بازی می کنن، اما با شروع جام جهانی چون دایی ها و خاله ها و خودم و کلاً خانواده مادری صدرا فوتبالی هستیم هیجانات صدرایی هم به اوج خودش رسید حالا چه بازی های ایران و چه بازی های تیم های دیگه که شروع میشد؛ صدرا مرتب دست میزد پا می کوبید زمین و می گفت گل....گل تا اینجای قضیه خوب بود ما هم ذوق می کردیم و باهاش دست میزدیم اما تو بازی ایران - بوسنی، که من و صدرایی ط...
17 تير 1393

صدرا در یکسال و چهارماه و ....

فرهنگ لغت صدرایی اب : آب چو : چایی قان قان : تراکتور نم نم : غذا و چیزای خوردنی دوو...د : اتومبیل از خانواده 206 و ... امی : کل خانواده خواهرم اینا امیرعلی و کوثر و ... عک : منظور همون عکسه که با دیدن مبایل و لب تاپ میگه پاپ پات عباس : تاب تاب عباسی (بیشتر از دایی سجاد درخواست میکنه چون اولین بار براش تاب درست کرد) آقا صدرا از زمانی که راه رفتن یاد گرفت به شدت علاقه منده تو حیاط مامانم اینا بچرخه، اصلا خسته نمیشه، هر موقع می خوایم بیاریمش تو خونه کلی گریه میکنه و جیغ میکشه، و البته عاشق حوض و آب بازیه، اینم عکسای آب بازی با دایی علیرضا.... ...
17 تير 1393

بعد از یه غیبت طولانی ما اومدیم......

بالاخره بعد از یه مدت طولانی غیبت، مجالی دست داد تا به وبلاگ صدرایی سری بزنم، خاله محبوبه تو این مدت سرش تو درساش بود مامانی هم که طبق معمول مشغول پخت و پز و البته راست و ریس کردن خرابکاری های آقا صدرا که روز به روز افزایش پیدا می کنه، و مهم تر از همه مرگ ناگهانی یکی از بهترین دوستان دوران باشگاه رفتنم، تو اوایل خرداد ماه، که شوک خیلی بزرگی بهم وارد کرد و تا هفته ها روال عادی زندگی رو ازم گرفت، غروب پریا هنوز در ذهنم بعد از حدود چهل روز به باور نرسیده، و تو خیال من هنوز و تا همیشه زنده است، همه اینا دلیل شد تا من و خاله محبوبه تو این مدت اصلا به وبلاگ سر نزنیم، هر چند دیر شده اما اومدن ماه مهمونی خدا رو به همتون تبریک می...
15 تير 1393

اینم دوتا عکس سیزده بدری

سیزده بدر امسال ما بارونی بود، چون هوا ابری بود ما بعدازظهری رفتیم بیرون، به محض پهن کردن وسایل بارون شروع شد ما هم یه ذره خیس شدیم ولی صدرایی همش تو ماشین بود. اما تونستیم این دوتا عکسو ازش بگیریم... ...
25 فروردين 1393

هفت سین امسال (1393)

اینم هفت سین امسال ما، که به محض چیده شدن آقا صدرا دست به کار شد تا خرابش کنه......     و البته به لطف صفت بد آقا صدرا یعنی جیغ کشیدن و داد زدنش، کسی هم نمی تونه مانع خرابکاری های ایشون بشه، که امیدوارم به مرور این صفت بدو کنار بزاره....   نهایتا مجبور شدیم هفت سینمونو به روی اپن منتقل کنیم آقا صدراست دیگه....... ...
19 فروردين 1393

نماز خوندن آقا محمدصدرا

از کارهای خوب آقا صدرای ما نماز خوندن و اذان گفتنش با تلویزیونه، وقتی اذان شروع میشه جلو تلویزیون می ایسته دستشو رو گوشش میذاره و کلمه ی الله رو بلند میگه، البته اصوات دیگه ای هم میگه اما از بینشون کلمه الله رو میشه فهمید، ماشاالله به این گل پسر مامان.   موقع نمازم هم سجده میره هم با تسبیح ور میره مثلا ذکر میگه...   آقا صدرا حموم و آبتنی رو هم کلی دوست داره.... والبته آهنگ های شادو هم خیلی دوست داره و گاهی دستشو می چرخونه نی نای نی نای...... که این یکی رو نمی دونم از کجا یاد گرفته،   ...
23 اسفند 1392